صوفی می خواهد خدا را این جا و اکنون بشناسد. او نمی خواهد مانند دیگران تنها به شیوه انفعالی طبق اراده خدا زیست کند. او می خواهد در هر لحظه از زندگی خویش با جهاد اکبر طبق اراده خدا زیست کند. او می خواهد پیوسته به یاد خدا باشد، و به همین دلیل می خواهد از جنبه بیرونی به جنبه دورنی بگراید.
تصوف به یک معنا درون گرایی در اسلام است. تصوف همان رازورزی یا mysticism است و به رازهای الهی مربوط می شود. این واژه در لاتین به معنای بستن دهان و سکوت است. گذر از جهان صوت به جهان سکوت.
این جاست که تحولی باید صورت بگیرد، زیرا همه ما آشفته هستیم. ما چه متدین چه غیر متدین، ذهنمان آشفته است. نتیجه تصوف توانایی تمرکز و جمع کردن ذهن در مرکز آن است. تمرکز یعنی گرایش به مرکز. بنابراین پیداست که مرکز آن قلب انسان است که عرش رحمان نیز هست و سپس زیستن بر مبنای آن مرکز، فن تصوف است.
در مرکز زیستن عملا زیستن با ذکر و در حضور خداوند در همه اوقات است. آسان ترین راه برای کمال و بالخره قدیس شدن این است که در همه کارها خدا را به یاد داشته باشیم.
ولی این امر دشوارترین راه در جهان نیز هست، زیرا انسان پیوسته در غفلت و آشفتگی به سر می برد.
شاید تا به حال درباره الهیات کودکان چیزی نشنیده باشیم
در حالی که آموزه های دینی اسلام به وفور در مورد کودکان سخن گفته است.
این موضوع به طور منظم و مدون در الهیات جدید مسیحی شکل گرفته و آثاری را به خود اختصاص داده است.
به نظر می رسد الهیات کودکان دیدگاه دین درباره کودکان و نیز دیدگاه کودکان درباره دین باشد. این که خداوند در آموزه های دینی چه جایگاهی برای کودکان قایل است و درباره آنان چه وظایفی را برشمرده است؟ علاوه بر این کودکان در مورد خدا و آموزه های مقدس چه نگاه و اندیشه ای دارند و دین از منظر آنان چه جایگاهی دارد؟
گرچه آثار درباره وظایف دینی والدین در قبال کودکان فراوان است و اغلب آنها دارای جنبه فقهی و قانونی اند، جای خالی الهیات کودکان، به دو معنای ذکر شده در اندیشه اسلامی، کاملا محسوس است.
به طور نمونه در یکی از آموزه های اسلامی آمده است که:
نماز کودکان زیباترین نماز در نزد پروردگار است.
فرزندپروری و رسیدگی به امور کودکان از بالاترین عبادت هاست.
.
تامس مور شخصیت برجسته انگلیسی و متعلق به قرن پانزدهم میلادی است. اتوپیا مهمترین اثر مور است که در آن جامعه ای آرمانی را با جامعه پرشروشور خود مقایسه می کند.
در واقع واژه اتوپیا را تامس مور ساخته است؛ وی در این کتاب همه تلاش خود را بکار برد تا به آن جامعه خیالی سیمایی اصیل ببخشد و این کار را با پرداختن به جزییات و استفاده از ادبیات در مورد ویژگی های آرامانشهر انجام داد. با این حال اتوپیای مور بر خلاف تصور برخی، افسانه بهشت زمینی نیست بلکه بهانه ای است برای خرده گیری از جامعه خویش.
این کتاب دارای دو بخش است؛ بخش اول در مورد جامعه روزگار مور و نظام عدالت در آن، و بخش دوم به شرح جامعه آرمانی و شیوه زندگانی آن می پردازد.
این جامعه در جزیره ای جدا شده از یک قاره، که دارای نظام و سازمانی یکسره عقلی و بقاعده است، قرار دارد. لذا از شرور و فسادهای دیگر جوامع در امان است. مور در این کتاب به دقت نظام ی، راه و روش اجتماعی، آداب خوراک و پوشاک و شویی و اقتصاد و جنگ آوری و دیگر امور را شرح داده است.
مهمترین ویژگی این جامعه کمونیسم یعنی نفی مالکیت خصوصی است؛ در عین این که خانواده اساس و محور این جامعه است.
مور در این کتاب با زبانی شوخ و طنز آمیز، با نظر به موضوعات جدیدی چون یوتانازی( آسان میری برای بیماران)، کیفر شناسی، اصلاح نژاد، طلاق، پایه طلا برای پول، حقوق ن، آموزش دولتی، رواداری دینی( مدارای دینی)، و حتی مسایل زیست بومی بحث خود را پیش برده است.
تامس مور در جایی از کتاب خود درباره لذت چنین می گوید:
از میان همه لذت ها به لذت های روحی روی می کنند و آنها را بیش از همه ارج می نهند. و می اندیشند که این گونه لذت ها از کاربست فضایل برمی آید و از آگاهی به زندگی خوب برمی خیزد.
این است ایده های آنان درباره فضیلت و لذت، و برآنند که خرد بشری اندیشه ای از این حقیقی تر نتواند یافت. مگر آنکه وحی آسمانی ایده ای عالی تر از این به بشر الهام بخشد.
آنان در پیگیری امور عقلی خستگی ناپذیرند. ذهن شان هنگامی که با دانش برانگیخته می شود در کار اختراع هایی که بر آسایش زندگی می افزاید، تیزی شگفتی دارد.
آنان ورود هر که را که مهارت یا دانشی در باب راه و روش ملتها داشته باشد به کشور خویش خوشامد می گویند. زیرا مشتاقند که بدانند در هر جای دنیا چه می گذرد.
زندانیان جنگی را بنده نمی کنند مگر آنهایی که خود اسیر کرده باشند. فرزندان بندگان را بنده نمی کنند و نیز کسانی که در میان دیگر ملت ها بنده بوده اند.
در این بخش از جهان تنها اینان رسم تک همسری دارند و ازدواجشان تنها با مرگ گسسته می شود.
در سراسر این جزیره دین های گوناگون است. اما بیشتر آنان و خردمندترین آنان تنها خدایی ناشناخته جاودانی و بیکران را می پرستند.
اهل یوتوپیا باور دارند که پس از این زندگانی برای گناهکاران کیفری هست و برای نیکوکاران پاداشی.
درباره این سایت